استاد فاضل نظری

هیچکس چشم به راه من دیوانه نبود
هرچه بر در زدم انگار کسی خانه نبود

راندي از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییع من اینقدر غریبانه نبود

سر به میخانه یادت زدم اما دیگر
جای لب های تو روی لب پیمانه نبود

در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود

پیش چشم همه ای عشق ! جوانم کن باز
تا ببینند، که اعجاز تو افسانه نبود


#فاضل_نظری


🔹صفحه دوستداران و نشر آثار استاد فاضل نظری ‌
دیدگاه ها (۳)

استاد فاضل نظری

چندی است از تو غافلم ای زندگی ببخش چنگی نمی زنی به دل این رو...

استاد فاضل نظری

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط